امتحان میان ترم ریاضی داشتیم ، خداییش یه فصلشو خونده بودم ، تقلبم طبق معمول نوشته بودم. اول جلسه مراقب بصورت خیلی جدی تذکر داد و تهدید کرد ، منم پشت بندش گفتم بچه ها اصلا نترسید کار خودتونو بکنید و فلان که همه یهو پوکیدن از خنده ، وسط امتحانم که دوباره تذکر دادن و من حین تذکر برگمو کرفته بودم واسه بغل دستیم تا بنویسه اونم هی طرف مارو نگاه میکرد (یعنی دل شیر دارما ). بعد امتحان خواستیم بریم که مرغ عاشق حالش خوب نبود پس گفتم تا نزدیک خونشون برسونیمش ، با آ و افسون رسوندیمش و خودمونم رفتیم چرخ بزنیم . رفتیم کلی تو پاساژ گشتیم و کلی هم تنقلات(ذرت مکزیکی ، شیر موز، بامیه، گوجه سبز، بستنیم می خواستن که من دیگه جا نداشتم ) خوردیم جاتون سبز . آ کلا تیپی که من میزنمو میپسنده ، افسون میگه تیپم خوبه ولی باید تغیرش بدم بعنی یکم میل کنه به سوسولی ، دیگه با اجازتون تو هر مغازه هر کدوم یه تیپی و برامون پیدا میکردن و یجا واقعا به اختلاف شدید خوردن ولی افسون پیروز شد چون برا بار صدم قول گرفت منو ببره خرید و تیپمو تغیر بده.  

 وایییییییییی تا یادمه اگه طی چند روز پیش دوتا دخترو با یه پسر دیدین که نشستن یه گوشه و دارن با خمیر اسلایم بازی میکنن اون ما بودیم یعنی مثل بچه ها نشسته بودیم به بازی. یه تیکه هاییشم فیلم گرفتیم مثلا طرز تهییه نون سنگک : من خمیرو ورز دادم بعد میدم آ ، دست من تبدیل میشه به تخته و آ خمیرو روش پهن میکنه  

پ ن : یه تیکش افسون داشت خمیرو فشار میداد که یه صدای نا مناسب تولید شد و نگهبانی که از کنارمون رد شد یه آن به خودش شک کرد    


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عاشقان Amber اموزش اینستاگرام تلگرام ツ خودمونی ツ گزارش تخصصی معلم ابتدایی مجسمه فایبرگلاس,مجسمه پلی استر,مجسمه رزین,مجسمه سازان رولند eshteghal